حقوقی: آقای هنرمند، ابتدا معرفی کوتاهی داشته باشیم از پشتوانه هنری جنابعالی و سپس شرحی از فعالیتهایی که به شکل اجرایی، امروزه در آن مشغول به کارید؟
هنرمند: به نام خدا. من از سال 61 به صورت جدی در تئاتر اصفهان با نمایش بئر زمزم به کارگردانی آقای مرادیان که در تالار هتل شاه عباس به اجرا در آمد، شروع کردم. البته پیش از آن هم در مدرسه به شکل پراکنده کار میکردیم اما اولین کار جدی من از سال 61 شروع شد تا این که با سمت تهیهکننده به صدا و سیما وارد شدم.
شرزین: ... با شما از زخمی سخن میگویم برآمده از نیزههای نادانی، و ما همه قربانی آنیم. کسی دوستدار حقیقت نیست، و همه دوستدار مصلحتاند.
طومار شیخ شرزین، ص 53
و بالاخره آخرین اثر استاد بر پردهها نشست. راستی بنگرید بر این سه واژه: بالاخره، اثر، استاد؛ از برای کدام ساختههای این سالها این واژهها به کار رفته است؟! نمی دانم حال، خوش باشیم یا خراب احوال؟!
محمدعلی سجادی هر چه باشد، از نامش به عنوان یک کارگردان جدی و پرکار نمیتوان گذشت؛ و به همین دلیل بود که من وقتی مخمصه در سینماها اکران شد رغبت دیدن آن را داشتم و البته پشیمان هم نشدم؛ به چند دلیل:
۱- داستان: داستان «مخمصه» علی رغم گوشه نگاهی که به فیلم «مخمصه» اثر «مایکل مان» داشت، اما با این همه از پیرنگ خوب و درستی برخوردار بود. میشد آدمها را تعقیب کرد. آدمهای قصه به شخصیت تبدیل میشدند و در جاهایی نیز با هم پیوند به جا و درستی داشتند. افرادِ «آگاهی» نزدیکی بسیاری به آدمهای جامعه داشتند و نیروی انتظامی یا به عبارت دیگر پلیس این فیلم از آن دست آدمهایی نبود که ارتباط با آن هم چون دیگر فیلمهایی از این دست نشدنی است؛ بلکه ملموس، زمینی و شبیه خودمان بود، به اضافهی این که او پلیس بود و مثلاً من معلم. شخصیت زن فیلم هم بر عکس دیگر فیلمهای پلیسی ایرانی روشنِ یکدست و سیاهِ یکدست هم نبود. گرچه این روزها به دلایل بسیاری به زن آن طور که باید دقیق پرداخته نمیشود و بیشتر باید زنها را در چارچوب نجابت دید یا اگر هم عملی به خطا مرتکب میشوند، انگار که فریب خوردهاند؛ و تقصیر بیشتر از آنِ دیگران یا مردهاست.
به هر حال زن این فیلم از پیچیدگی یک زن برخورداری کامل را داشت . به نوع وابستگی و گاه استفادهای که به سوء از شخصیت مرد دارد خوب پرداخته شده بود. و به موقع و در جای درست هم از چرخهی فیلم بیرون رفت.